واژه گان متضاد با واژه اسوه در قرآن
واژه گان متضاد با واژه اسوه در قرآن
متضاد واژهی "اسوه" با توجه به ریشهی معنایی آن به دو دسته تقسیم میشود. اگر با توجه به معاجم، ریشه معنایی آن را حزن و اندوه بگیریم؛ در این صورت متضاد آن سرور و شادی میشود (زیبدی، 1414ق، 9، ص157). در این صورت باید در قرآن به دنبال کلماتی بگردیم که متضمن این کلمات باشند. ولی اگر ریشه معنایی واژهی اسوه را "بهبودی زخم" بگیریم (راغب، 1412ق، ج1، ص76) در این صورت متضاد آن افزایش زخم و به تبع آن افزایش درد و اندوه میشود. و با توجه به معنای مفهومی که از سیاق کلمه در جمله فهمیده میشود، متضاد آن مأموم میشود. یعنی کسی که به دیگری اقتدا میکند (جوهری، 1376، ج5، ص1865).
واژه "السرور" در لغت به معنی کتمان کردن چیزی آمده است (ابن سیده، 1421ق، ج8، ص408). همچنین به معنای خالی بودن از حزن آمده است (عسکری، 1400ق، ج1، ص260). از این رو با بررسی واژهی "السرور" در قرآن به معنای واژهی "اسوه" نزدیک تر میشویم. ماده "سرر" 44 بار در قرآن تکرار شده است. چون تمام مشتقات این ماده ملازمه ای با مبحث ما ندارد فقط به معنای این ماده در بحث خود میپردازیم. خود واژهی "السرور" به صورت مستقیم در قرآن ذکر نشده است ولی به صورت "مسرورا" و "سرورا" ذکر شده است.
«فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِکَ الْیَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُورا» (الانسان، 11) معنای "وقایه" جلوگیری کردن از اذیت و محافظ بودن است. و "نضره" به معنای خوش رویی و "سرورا" متضاد "حزن" است (طباطبایی، 1390ق، ج20، ص128). یعنی خدا آن ها را از شر آن روز محافظت میکند و با آن ها با روی گشاده و خوش حالی با آن ها ملاقات میکند و آن ها به سبب خوش حالی خدا خوش حال و گشاده رو میشوند. این مطلب نشان دهنده این است که در قیامت هر کس که خدا خوش حالش نکند محزون خواهد بود (زمخشری، 1407ق، ج4، ص670)
«وَ یَنْقَلِبُ إِلى أَهْلِهِ مَسْرُورا» (الانشقاق، 9) آیه در مورد مومنان است که حساب رسی راحتی خواهند داشت و پس از حساب رسی با خوش حالی به سوی حوریان و یا عشیره و فرزندان خود بر میگردد (فیض کاشانی، 1415ق، ج5، ص305).
«إِنَّهُ کانَ فی أَهْلِهِ مَسْرُوراً » (الانشقاق، 13) شاهد مثال آیه در "مسرورا" است. آیه دلیل به قعر آتش افتادن جهنمیان را خوش حالی آن ها در خانوادهی خود بیان میکند (ابن عاشور، 1420ق، ج30، ص199).
واژهی "الجرح" در لغت به معنای اثر زخمی است که با سلاح ایجاد میشود (ابن سیده، 1421ق، ج3، ص74). در قرآن چهار بار مادهی "الجرح" تکرار شده است ولی فقط یک مورد به معنای مورد نظر ما به رفته است. پس به ذکر همین آیه بسنده میشود.
«وَ الْجُرُوحَ قِصاصٌ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ کَفَّارَةٌ لَهُ » (المائده، 45) این آیه قسمتی از حدود و قصاص الهی در تورات را بیان میکند. یهودیان چون نمیخواستند به قصاص موجود در تورات عمل کنند به پیامبر اسلام (ص) رجوع کردند تا در بین آن ها قضاوت کند. ولی نمیدانستند که حکم او همان حکم خدا است. شاهد مثال آیه در واژهی "الجروح" است. در این آیه جروح به معنای زخم است. یعنی هر کس به دیگری زخمی وارد کند میتوان به عنوان قصاص او را زخمی کرد (آلوسی، 1270ق، ج3، ص315) با توجه به معنای مفهومی واژهی اسوه فقط واژهی برائت متضاد با آن یافت شد.