خدا مدیر مدرسه ما
- ۰ نظر
- ۱۲ اسفند ۹۵ ، ۱۲:۴۴
تکرار در قرآن
مقایسه کلمۀ تکرار با کلمات همسان در قرآن
مهدی شاه یاری حیدرلو[1]
چکیده
اگر به معانی و فرق های میان تکرار تصریف اعاده توجه شود نیازی نیست تا برای توجیه بلاغت و فصاحت قرآن کریم به دنبال جواب در میان کتب بلاغی و ادبی باشیم زیرا تکرار به بلاغت و فصاحت قرآن کریم خدشه ای وارد نمیکند و بلکه به فصاحت و بلاغت آن می افزاید. این مقاله در صدد بیان فرق های میان تکرار تصریف اعاده میباشد و در این مقاله برای تعبیر معانی تکرار تصریف اعاده از تفسیر المیزان علامه طباطبایی (ره) استفاده شده است.
اعاده به معنای تکرار فقط برای یکبار است ودر اعاده فعل یا سخن نیت همان نیت قبلی است پس سخن ویا فعل جدیدی اتفاق نمی افتد. در تکرار سخن و یا فعل چند بار میتواند تکرار شودو در هر بار تکرار نیت جدیدی وجود دارد پس فعل و سخن جدیدی رخ میدهد. در تصریف سخن یا عمل میتواند چند بار تکرار شود ولی نیت آن با با فعل و یا سخن قبلی یکی است و فقط انگیزه آن فرق دارد.این نوشتار معانی و فرق های میان کلمات تکرار تصریف اعاده را بررسی کرده و در استدلال به معنیه آیات و کلمات به تفسیر المیزان علامه طبابایی(ره) رجوع شده است.
کلمات کلیدی:
قرآن – اعجاز لفظی – تکرار – اعاده – تصریف – تفسیر – علامه طباطبایی – تفسیر المیزان
معنای لغتنامه ای واژه نساء
بیشتر لغت شناسان "نساء" را از ریشه "نسی" به معنای فراموش شده می دانند. در مقابل برخی ریشه "نساء" را سریانی به معنای ستر و پوشش می دانند.با توجه به اشتقاق کبیر "أنس" و "نساء" دارای ریشه واحد هستند پس می توان بین این دو واژه رابطه بر قرار کرد.تا جای که برخی گمان کرده اند این دو واژه مترادف هستند و برخی این دو را مترادف نمی دانند ولی ریشه هر دو را از فعل "اسس" می دانند.
واژه گان متضاد با واژه اسوه در قرآن
متضاد واژهی "اسوه" با توجه به ریشهی معنایی آن به دو دسته تقسیم میشود. اگر با توجه به معاجم، ریشه معنایی آن را حزن و اندوه بگیریم؛ در این صورت متضاد آن سرور و شادی میشود (زیبدی، 1414ق، 9، ص157). در این صورت باید در قرآن به دنبال کلماتی بگردیم که متضمن این کلمات باشند. ولی اگر ریشه معنایی واژهی اسوه را "بهبودی زخم" بگیریم (راغب، 1412ق، ج1، ص76) در این صورت متضاد آن افزایش زخم و به تبع آن افزایش درد و اندوه میشود. و با توجه به معنای مفهومی که از سیاق کلمه در جمله فهمیده میشود، متضاد آن مأموم میشود. یعنی کسی که به دیگری اقتدا میکند (جوهری، 1376، ج5، ص1865).